مقالات

نمایش تا از مورد
نتیجه جستجو برای :
  • دانشکده الهیات و معارف اسلامی، نشریه | مجلۀ تحقیقاتی ـ خبـری دانشکدۀ معقول و منقول دانشگاه تهران (بعدها الٰهیات و معارف اسلامی).
  • دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، مجله | از مجلات پیش‌گام در حوزۀ تحقیقات ادبی و فرهنگی و خبریِ دانشگاهی در تاریخ معاصر ایران. این مجله را باید ادامۀ انتشار نامۀ دانش‌سرای عالی دانست.
  • دامنی | نام یکی از طوایف بلوچ حنفی‌مذهب در بلوچستان ایران.
  • دامغان | شهرستان و شهری تاریخی در استان سمنان.
  • دالوند | یکی از ایلهای گروه ایلی باجولوند یا باجلان لرستان.
  • داکار |
  • داکا | ایالت، ناحیه (منطقه) و شهری (پایتخت) در کشور بنگلادش.
  • داغ و داغ گذاری | نشان و اثر سوختگی باقی‌مانده از ابزار آهنی مانند سیخ، میل، سوزن، درفش و میخِ تفته یا سنگِ گداخته بر روی پوست بدن انسان یا حیوان. علامت سیاه پدید‌آمده بر پوست بدن انسان را «داغ»، و عمل سوزاندن پوست و علامت‌گذاشتن روی پوست بدن انسان یا حیوان با ابزاری تفته به‌منظور درمان بیماری، شکنجه، و نیز تعیین شناسۀ مالکیت ...
  • داعی کبیر |
  • داعی شیرازی | سید نظام‌الدین محمود بن حسن حسنی (810-870 ق / 1407-1466 م)، مشهور به شاه داعی شیرازی و داعی الی الله، شاعر و عارف نامدار سدۀ 9 ق / 15 م.
  • داعی الاسلام | سید محمد‌علی (1295-1370 ق / 1878-1951 م)، ادیب، شاعر و لغت‌شناس معاصر. نام پدر وی فضل‌الله حسنی بوده است (مهجوری، 35؛ خلخالی، 2 / 82). او در روستای نیاک لاریجان زاده شد (بامداد، 5 / 255؛ مرسلوند، 3 / 172؛ خلخالی، مهجوری، همانجاها).
  • داروغه | عنوان و منصبی که از عصر مغولان به دستگاه اداری ـ نظامی ایـران وارد شده است. ایـن منصب تقریباً در همـۀ حکومتهای مغولی، از چین تا کریمه، وجود داشته است (کوپریلی، 487).
  • داروشناسی و داروسازی | دانش شناخت ویژگیها و کاربردهای داروهای مفرد (غیرمرکب) و فن ترکیب این داروها برای ساخت داروهای مرکب؛ این فن در دورۀ اسلامی به «قراباذین» شهرت داشت.
  • دارالندوه | خانه‌ای نزدیک کعبه، که بزرگان قریش در مکه، پیش و اندکی پس از ظهور اسلام برای رایزنی و مشورت، در آن گرد می‌آمدند.
  • دارمی، ابومحمد عبدالله | ابومحمد عبدالله بن عبدالرحمان تمیمی سمرقندی (181-255 ق / 797- 869 م)، محدث و فقیه ماوراءالنهر و صاحب سنن، یکی از جوامع مهم حدیثی نزد اهل سنت. دارمی نسبت ولاء به بنی دارم بن مالک داشته، و خاستگاه وی سمرقند بوده است (سمعانی، 2 / 441؛ ذهبی، سیر ... ، 12 / 224). آن‌‌گونه که از او نقل شده، در سال وفات ابن‌مبارک، ع...
  • دارمی، ابوسعید عثمان بن سعید | ابوسعید عثمان بن سعید (200- ذیحجۀ 280 ق / 816- فوریۀ 894 م)، فقیه و متکلم اهل هرات. شهرت وی به دارمی به‌سبب انتساب به دارم بن مالک، از قبایل بنی‌تمیم است (نک‍ : سمعانی، 2 / 440؛ ابن‌اثیر، 1 / 404)؛ افزون‌برآن به سجستانی نیز ملقب است (ابن‌ابی‌حاتم، 3(1) / 153) که به‌سبب انتساب به سجستان بوده است.
  • دارالمعلمین |
  • دارگین | قومی مسلمان در قفقاز، ساکن در بخش مرکزی جمهوری داغستان.
  • دارالکتب المصریه | از جملۀ مهم‌ترین و غنی‌ترین کتابخانه‌های عمومی (المکتبة العامه) جهان که همواره مرجع بسیاری از محققان جهان، و گنجینۀ نفیس کتب خطی و آثار چاپی کم‌نظیر در موضوعات مختلف است.
  • دارقطنی | ابوالحسن علی بن عمر (306-385 ق / 918-995 م)، محدث پرآوازۀ بغدادی، و از آخرین حلقه‌های زنجیرۀ نویسندگانِ سنن.
  • دارالقرآن | نهادی اجتماعی برای آموزش قرآن کریم. چنین نهادی آموزشی اگرچه از سدۀ 1 ق / 7 م دارای پیشینه است، به‌ویژه در شام و مصر، طی سده‌های میانی، اعتبار و تشخصی نظام‌مند یافت.
  • دارالفنون | نخستین نهاد ایرانی آموزش علوم نوین در ایران که به همت میرزا تقی خان امیرکبیر، صدر‌اعظم تجدد‌خواه ایران، بنیاد گذاشته شد، هر‌چند گشایش رسمی آن تا یکشنبه 5 ربیع‌الاول 1268 ق / 29 دسامبر 1851 م، 48 روز پس از برکناری امیرکبیر از صدارت و 13 روز پیش از قتل او، به تأخیر افتاد.
  • دارالعهد |
  • دارسی، قرارداد | نخستین و مهم‌ترین قرارداد جامع نفتی ایران با بیگانگان که محور و اساس بسیاری از قراردادهای بعدی شد.
  • دارالسلام | بزرگ‌ترین شهر تانزانیا و پایتخت پیشین این کشور. این شهر با جمعیتی حدود 000‘365‘4 تن (1391 ش / 2012 م)، در °6 و ´41 عرض جنوبی، و °39 و ´5 طول شرقی در کرانۀ اقیانوس هند، در شرق تانزانیا واقع است. دارالسلام مهم‌ترین بندر و مرکز صنعتی، تجارتی و سیاسی تانزانیا و بزرگ‌ترین بندر شرق افریقا به شمار می‌رود و به دروازۀ...
  • داردانل | تنگه‌ای میان دو دریای مرمره و اژه. این تنگه بـه درازای حدود 70 کمـ ، پهنای 2 تا 6 کمـ و ژرفـای متـوسط 60 متر، در شمال ‌غربی کشور ترکیه جای دارد و به همراه تنگۀ بسفر، دو بخش آسیایی و اروپایی ترکیه را از یکدیگر جدا می‌سازد («دائرة‌المعارف ... »2، VIII / 199؛ انکارتا).
  • دارالحرب |
  • دارالحدیث | نهادی آموزشی در تاریخ اسلام که شکل نهادینۀ آن در قالب مجموعۀ مراکزی علمی، در شام و مصر، از عصر ایوبیان رواج یافت.
  • دارالبیضاء | یا کازابلانکا، بزرگ‌ترین شهر مغرب / مراکش. این شهر با حدود 000‘360‘ 3 تن جمعیت (2014 م / 1393 ش)، در غرب کشور مغرب در کرانه‌های اقیانوس اطلس جای دارد و بزرگ‌ترین بندر افریقا و پایتخت اقتصادی و بازرگانی مغرب به شمار می‌رود.
  • دارانی |
  • داراشکوه | محمد (29 صفر 1024- مق‍ 22 ذیحجۀ 1069 ق / 21 مارس 1615-31 اوت 1659 م)، شاهزادۀ گورکانی، ملقب به «شاه بلند‌اقبال» و از جملۀ صوفیان قادری و مشتاقان و مترجمان آثار هندویی به فارسی.
  • دارالاسلام و دارالحرب | دو اصطلاح فقهی ـ حقوقی برای تعیین مرزهای سرزمین اسلام و ترتب آثار حقوقی بر آنها، که از کهن‌ترین تقسیمات سیاسی در فقه محسوب گردیده، و عموم مذاهب اسلامی نیز متذکر آنها شده‌اند. این اصطلاحات البته مربوط به مرزهای سیاسی کنونی نیست، بلکه کل امت اسلامی به‌منزلۀ امر واحد و یکپارچه را شامل می‌شود (زحیلی، 180).
  • آس |
  • خداش | خِداش، یا خَدّاش، از داعیان عباسی در خراسان. آگاهی دربارۀ شخص او و گذشته‌اش، پیش از پیوستن به دعوت هاشمی، پراکنده و اندک است.
  • دارا بن رستم |
  • داراب نامه | یکی از داستانهای بلند شفاهی بازمانده از آثار ادبیات کهن ایرانی که امروزه صورت نوشتاری آن در دست است. این داستان از دو دیدگاه قابل بررسی است؛ از دیدگاه ادبیات فارسی و از دیگاه مردم‌شناسی.
  • دارابگرد |
  • داراب | شهرستان و شهری کهن در استان فارس.
  • دادگستری |
  • دادرسی |
  • داداییه |
  • دادا | تقی‌الدین محمد (د 700 ق / 1301 م)، ملقب به دادا محمد و دادا تقی‌الدین، از مشایخ صوفیه در سدۀ 7 ق / 13 م در یزد.
  • دابویه، بَنی |
  • د، | حرف دهم از الفبـای فارسی، هشتم از الفبـای عربی و ابتثی، و چهارم از الفبای ابجدی. این حرف از حروف مشترک بین زبان فارسی و عربی است و در کتابهای لغت به نامهای دال، دال ابجد، ذال غیرمنقوطه، دال بی‎نقطه و دال مهمله آمده است و به‎صورت «د» و «ـد» نوشته می‎شود، مانند در و بد (معین؛ لغت‎نامه ... ؛ برهان ... ؛ نفیسی؛ م...
  • خیوه، خانات | عنوان دو سلسلۀ پی‌درپی که از قرن 10 ق / 16 م تا اواخر قرن 13 ق / 19 م، بر خیوه، در غرب ماوراء‌النهر فرمان راندند.
  • خیونیادس | با نام تعمیدی گرگور / گئورگ2 (د ح 720 ق / 1320 م)، مترجم آثار علمی از فارسی و شاید عربی به یونانی بیزانسی، از چهره‌های برجسته در زمینۀ نجوم در بیزانس، و اسقف تبریز در روزگار اولجایتو (حک‍ 703-716 ق / 1304-1316 م) که جایگاهی مهم در روابط سیاسی و مذهبی بیزانس و دولت ایلخانی داشت.
  • خیمه شب بازی | نوعی نمایش عروسکی، از مجموعه نمایشهای سنتی در هنر عامۀ ایران، با پیشینه‌ای بسیار طولانی. خیمه‌شب‌بازی در نظام ارزشهای فرهنگ نمایشی ایران پایگاه و منزلت ویژه‌ای داشته است. در این نمایش، عروسک‌گردانْ پشت صحنۀ نمایش که از دید تماشاگران پنهان بود، می‌نشست و عروسکها را به حرکت درمی‌آورد و این امکان را فراهم می‌کرد...
  • خیمه |
  • خیش خانه | یا بَیت‌الخَیش، فضای زیست تابستانی در بخشی از سراها یا خانه‌های مناطق گرمسیر که با نصب ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین وسیلۀ خنک‌کننده به نام خیش در آن، هوای درون خانه را در فصول گرم سال مطبوع می‌کنند. خیش‌خانه یکی از کهن‌ترین شیوۀ ابداعات خنک‌سازی خانه در سنت معماری ایران بوده که در آغاز دورۀ اسلامی از این سرزمین ب...
  • خیزران | همسر مهدی عباسی و مادر هادی و هارون، هر 3 از خلفای عباسی. پدرش عطا و برادرش غطریف نام داشتند و بنابر بعضی روایتها از نزدیکان به دستگاه مهدی عباسی بوده‌اند (یعقوبی، 2 / 342).

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: